Enter fullscreen mode

Dictionary ﯽﺳﺭﺎﻓ -> MediaGlyphs

^^^

تفاوت داشتن
تفرجگاه
تفلیس
تقعر
تل آویو
تل ابیب
تلوگویی
تلین‌گیتی
تماس گرفتن
تماما
تند شدن¨2
تند کردن¨2
تندتر شدن¨2
تنفر
تهران
تورنتو
تورونتو
توشه
توصیه دادن
توقفگاه تاکسی
توقیف
تومبوکایی
تونس¨2
تونگا
تونگایی¨2
توهین
تووالو
تووایی
توکیو
توگو
توی‌یایی
تگوسیگالپا
تیرانا
تیمنه‌ای
تیمور شرقی
تیمپو
تیوی
تیگره‌ای
تیگرینیایی
جادوگر
جامائیکا
جان کلام¨2
جان گرایی
جاوه‌ای
جاپانی
جاکارتا
جبهه هوای گرم
جریان
جزایر سلیمان
جزایر فاروئه
جزایر مارشال
جزیرۀ ایستر
جزیرۀ پاک
جشن
جشن عروسی
جغرافیای طبیعی
جلوه¨2
جمهوری افریقای مرکزی
جمهوری ترک قبرس شمالی
جمهوری دومینیکن
جمهوری چک
جمیع
جنگ کردن
جنگیدن با
جورج تائون
جورج تاون
جوش دادن
جونخایی
جیبوتی
حالِ شُما چِطور اَسْت؟
حالِ شُما چِطورِه؟
حالِت خوبِه؟
حالِت چِطورِه؟
حالِتان چِطور اَسْت؟
حالِتان چِطورِه؟
حامله
حاکی بودن
حبس
حبشه
حرص¨2
حرف ندا
حریص
حس بویایی
حس شامه
حسابی
حسادت
حسد
حمام
خارطوم
خازیایی
خبر بد
خجسته
خرسند کردن
خرسندی
خرطوم
خرقه
خسوف
خشخاش وحشی
خشنود کردن
خط
خطوط چهره
خم
خم شدن
خمری
خمپاره
خواص
خوسایی
خوش اقبال
خوش شانس
خوش قدم
خوش یمن
خوشبخت
خوشبختی
خیالی
دائره المعارف
دار البیضا
دار السلام
دارالسلام
داس
دانمارک
دانمارکی
داکا
داکار
داکوتایی
دایولایی
دبی
دخترک
در آغوش کشیدن
دراشتباه بودن
درد دل کردن
درد عصبی
درد عضله
درد ماهیچه
درد معده
درد گوش
دردسر
درست نفهمیدن
درستکاری
دری
دریغ
دست بالا گرفتن¨2
دست کم گرفتن¨2
دشواری وضع
دغل
دل درد
دلالت داشتن
دلاواری
دلاوری
دلسوزی
دلنوازی کردن
دلهره
دلیر
دلیری¨2
دماغه امید نیک
دمشق
دموکراسی
دمینیک
دمینیکا
دمینیکن
دهلی نو
دوآلایی
دوبلن
دوبلین
دوبی
دوحه
دودوما
دوران
دوران سوم
دوشنبه
دولا شدن
دومینیک
دومینیکا
دومینیکن
دوچرخه
دکان
دکاندار
دکر
دیانت
دیلی
دینکایی
ذبح کردن
رابط
رابطه
رابطه نامشروع
راجستانی
راروتونگایی
راست روده
راضی کردن
رانگون
راهزن
رایحه تند
رایزن
رایزنی
رباط
رتو‐رومیایی
رحم
رخ
ردا
رستوران
رشک

(401 .. 600)

^^^


 
 
Dictionary
[MG: exchange; trade; swap; barter; swop; switchMG: act; deed; event; action; activity; human action](the) exchanging